خزان

ای باغبان ای باغبان، آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان، بنگر نشان
این باغبان، هین، گوش کن، ناله درختان نوش کن
نوحه کنان از هر طرف، صد بی زبان، صد بی زبان
هرگز نباشد بی سبب، گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بی درد دل، رخ زعفران، رخ زعفران
حاصل در آمد زاغ غم در باغ و می کوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم: کو گلستان کو گلستان؟
کو سوسن و کو نسترن؟ کو سرو ولاله و یاسمن؟
کو سبز پوشان چمن؟ کو ارغوان کو ارغوان؟
کو بلبل شیرین فنم؟ کو فاخته کوکو زنم؟
طاووس خوب چون صنم؟ کو طوطیان کو طوطیان
جمله درختان صف زده، جامه سیه، ماتم زده
بی برگ و زار و نوحه گر، زان امتحان، زان امتحان
تا کی از این انکار و شک، کان خوشی بین و نمک
بر چرخ پر چون مردمک، بی نردبان بی نردبان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد