مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند، از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند، همان نکته شنیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بسی دانه فشاندند، بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحر خیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند