حیلت رها کن عاشقا

حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درا، پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن
وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
رو سینه را چون سینه ها، هفت آب شوی از کینه ها
وان گه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
باید که جمله جان شوی، تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی، مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت، دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا، ز فسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان، افسانه شو افسانه شو
اندیشه ات جایی رود، وانگه ترا جایی کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا، پیشانه شو پیشانه شو
گر چهره بنماید صنم، پر شو از و چون آینه
و ر زلف بگشاید صنم، رو شانه شو رو شانه شو
نظرات 1 + ارسال نظر
حامد شنبه 5 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:33 ق.ظ

فقط سیروان

چطوری عمو؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد