حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درا، پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن
وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
رو سینه را چون سینه ها، هفت آب شوی از کینه ها
وان گه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
باید که جمله جان شوی، تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی، مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت، دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا، ز فسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان، افسانه شو افسانه شو
اندیشه ات جایی رود، وانگه ترا جایی کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا، پیشانه شو پیشانه شو
گر چهره بنماید صنم، پر شو از و چون آینه
و ر زلف بگشاید صنم، رو شانه شو رو شانه شو
فقط سیروان
چطوری عمو؟